ml> فدایت، عمو - پایگاه مقاومت بسیج حضرت علی اکبر (ع)
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 فدایت، عمو - پایگاه مقاومت بسیج حضرت علی اکبر (ع)

فدایت، عمو

جمعه 87 دی 13 ساعت 9:7 عصر
نوشته‏اند حسن بن على علیه السلام چند پسر داشت که اینها همراه ابا عبد الله آمده بودند.یکى از آنها جناب قاسم بود.امام حسن علیه السلام پسر ده ساله‏اى دارد که آخرین پسر ایشان است،و این بچه شاید از پدرش یادش نمى‏آمد چون وقتى که پدرش از دنیا رفت گویا چند ماهه بوده است،در خانه حسین بزرگ شد.

ابا عبد الله به فرزندان امام حسن خیلى مهربانى مى‏کرد،شاید بیش از آن اندازه که به پسران خودش مهربانى مى‏کرد چون آنها یتیم بودند و پدر نداشتند.این پسر اسمش عبد الله و خیلى به آقا علاقه‏مند است،و آقا به زینب سپرده است که تو مواظب بچه‏ها باش،و زینب دائما مراقب آنهاست.یک دفعه زینب متوجه شد که عبد الله از خیمه بیرون آمده است و مى‏خواهد برود پیش عمویش حسین بن على علیه السلام.

زینب دوید او را بگیرد،او فریاد کرد:«و الله لا افارق عمى‏»به خدا قسم که من هرگز از عمویم جدا نمى‏شوم.آن طفل مى‏دود،زینب مى‏دود( السلام علیک یا ابا عبد الله!اشهد انک قد امرت بالمعروف و نهیت عن المنکر و جاهدت فى الله حق جهاده).

آنقدر زینب دوید که به ابا عبد الله نزدیک شد.آقا فرمود:نه،تو برگرد،بگذار این بچه پیش خودم باشد.خودش را نداخت‏به دامان حسین علیه السلام(حسین است،او خودش عالمى دارد).در همین حال، یکى از دشمنان آمد براى اینکه ضربتى به ابا عبد الله بزند.

تا شمشیرش را بالا برد، این طفل فریاد کرد:«یابن الزانیة!اترید ان تقتل عمى‏»؟زنازاده!تو مى‏خواهى عموى مرا بکشى؟تا او شمشیرش را حواله کرد،این طفل دست‏خود را جلو آورد و دستش بریده شد. فریاد کرد:یا عماه!عموجان ببین با من چه کردند!

«اشهد انک قد امرت بالمعروف و نهیت عن المنکر و جاهدت فى الله حق جهاده حتى اتیک الیقین.»

و لا حول و لا قوة الا بالله العلى العظیم،و صلى الله على محمد و آله الطاهرین.

کتاب: مجموعه آثار ج 17 از ص 297

نویسنده: شهید مطهرى


نوشته شده توسط : گمنام

نظرات دیگران [ نظر]



اخبار ایران
خرید اینترنتی
طراحی وب

موسیقی وبلاگ


عضویت در خبرنامه
 
لوگوی وبلاگ
فدایت، عمو - پایگاه مقاومت بسیج حضرت علی اکبر (ع)

آمار بازدید
بازدید کل :43728
بازدید امروز : 12
 RSS 

   


نویسنده » » ساعت 11:29 صبح روز شنبه 103 اردیبهشت 29
نظرات شما ()